امروز قرار است تا به نقدی موشکفانه و روانشناسانه دربارۀ مهره‌های شطرنج بپردازیم. اول از شاه شروع کنیم که معلوم نیست توسطِ چه کسی منصوب به شاهی گشته آن هم با این نبوغش که فقط می‌تواند یک خانه این طرف و آن طرف برود در حالی که وزیری لایق‌تر در کنار او ایستاده و توانایی‌های بسیاری در جولان دهی‌ و کشت و کشتار دارد.

احتمالا شاهِ شطرنج هم لیستی رأی آورده و محمد خاتمی دستور تَکرارش را داده. یعنی به این اصلاح طلب‌های خائن رحم کنی می‌آیند و اسمِ یکی از مهره‌ها را به یاد بود استخر فَرَح، هاشمی رفسنجانی می‌گذارند. بعد هم کافیست دولت تدبیر و امید بیاید و به عنوان جلبِ اعتماد آمریکایی‌ها کلا بازی شطرنج را ممنوع اعلام کند چرا که این بازی دنبال ترویج روحیۀ خشونت و جنگ ستیزی در ایران است.

با این که هر بار می‌فهمیم شاه توانایی خاصی جز مات شدن ندارد باز هم به علت بی‌بخاری سربازان هیچ کدام دست به جریان سازی نمی‌زنند و فقط دمِ انتخابات هول هولکی پر فعالیت می‌شوند.اگر یک مهره‌ای ساخته شود که رویش سرش عمامه باشد آن وقت متوجه می‌شوید که چقدر توانایی اتحاد هر دو تیم را دارد و چطور مهره‌ها دست از جنگ داخلی برداشته و رنگشان را خاکستری می‌کنند. تازه بعد هم می‌روند در صفحۀ منچ و چهار سفارت از هر چهار بلوک شرق و غرب و شمال و جنوب را فتح کرده و بعد هم قطعا نوبتِ حملۀ مارهای عراقیِ صفحۀ مار و پله است(خب کم به تاریخ انقلاب ایران کنایه بزنیم).

لازم است اشاره کنم که فمنیست‌ها هم یک اعتراضِ بزرگ به مهرۀ سرباز دارند که چرا باید همه‌شان مرد باشند؟ جالب است که سربازی را باید ما مردها برویم و توقع‌ِ مهرۀ سربازِ دخترِ را فمنیست‌ها داشته باشند. دنیای عجیبی شده!

همچنین چرا نباید أقلّا یکی از مهره‌های اسب مژه‌های بلند داشته باشد یا که حداقل رنگش صورتی باشد؟ ایها الناس پس حقوقِ ن چه می‌شود؟ قطعا مُبدع شطرنج یک ضدِّ زنِ مردگرا بوده.

از تمسخر فمنیست‌ها که بگذریم که بیچاره‌ها آمدند برای جنس زن حقّ رأی و تحصیل بگیرند زدند چشمش را هم کور کردند و فطرت زن را که عشق به همسر و فرزندان بود نادیده‌گرفتند.

مهرۀ سرباز از حیث روانی مثل بسیاری از ما انسان‌هاست که در ابتدای کار قوی عمل کرده و کارها را سریع پیش می‌بریم اما در میانۀ کار یک خانه یک خانه آن هم به زور و ذلت جلو می‌رویم. انگار که سرباز نمادی از تفاوت اول ترم تحصیلی با آخرِ ترم است.

در میان این نذریِ نمک‌های متنی، یک حرف جدّی هم بزنیم. من کار ندارم که جناب رائفی پور گفته یا نگفته اما صفحۀ شطرنجی برای کارهای جن‌گیری استفاده می‌شود و در بسیاری از روایات خودِ ذاتِ شطرنج تقبیح شده. برخی فقها شطرنج را اگر آلت قمار باشد حرام کرده‌اند و برخی معتقدند اصلا شطرنج ذاتا مشکل دارد و به هر وجهی بازی کردنش حرام است.

کتابی هست به نامِ راز شطرنج نوشتۀ سعید رمزی؛ در آن جا نوشته‌های جالبی در مورد شطرنج پیدا می‌کنید که خواندنی است. اگر کتابش را پیدا کردید ورق بزنید و از خاطرات شطرنج‌بازها متعجب شوید. مثلا قهرمان شطرنجی که پس از باختِ در یک بازی حریفش را با صندلی از طبقۀ سوم پرتاب می‌کند یا دیگری که سکته می‌کند یا یک نفر که در جریانِ باختنش در یک مسابقه 7 کیلو وزن کم می‌کند.

در این میان خیلی ساده انگارانه است که شطرنج را فقط یک بازی فکری بدانیم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها