خیلی ممنون که اجازه فرمودید وسط مغازههایتان حرم امام اولمان، مولی الموحدین امیرالمونین را بسازیم. خدا سایه شما را از سر امام کم نکند. شلوغی حرم اصلا به خاطر شماست نه امام!
خدا درود بفرستد بر امام رضای ما که نان شما را تامین کرد و الا شما اجناستان را کجا میخواستید بفروشید؟ گفتم نان یاد نان رضوی افتادم.
خدا اصلا بیامرزد پدر خدا را که مذهب را به ما عنایت کرد تا کسی گشنه نماند.
ای کاش یک مکان مذهبی آرام داشتیم تا از شر مغازهدار و تاکسیران و کاسب آزاد باشد.
شما اگر توانستی یک مکان مذهبی نام ببری که دورش، پشتش یا جلویش بازار نزده باشند بیا من تا نیمه شب دورت بگردم.
امامزادهها داشتند از شما فرار میکردند یا دشمنانشان؟مطمئنم از شما. حاضر بودند بالای کوه و توی دره باشند و بپوسند ولی دست شما پس از مرگ به آن جا نرسد.
خدایا اصلا خودت هیچی، بیامرز پدر آمریکا را که نانِ پوستر فروش شهید قاسم سلیمانی را تامین کردی. ببین آمریکا با همه بدی چه قدر ایجاد شغل کرده. طوری کار چاپخانهها و بنرفروشها را ردیف کرد که هفت جد جهانگیری نتوانسته بود.
برجام مگر کم الکی است؟ چه قدر خبرنگار و فیلمبردار و یادداشتنویس به عنایت این خورشید تابان کارت بانکی پر کردند.
حالا در کتاب تعلیمات اجتماعی سیگار فروش بدبخت میشود شغل کاذب؟
خدا کند دم درِ جهنم جمع نشوید و با یک رول سفره نایستاده باشید و تق تق نکشید و صدایش را در نیاورید و داد نزنید فقط متری ۱۲ تومن!
آخر لامصب من موتورم را آن جا پارک کردهام. نگاهت را از جیبم که برداری سوییچم را در دستم میبینی. تاکسیات را ول کن بیا صلواتی میرسانمت.کمی با ما باش صفا کن. فقط به من نگو: آقا تاکسی میخوای!؟
نه نمیخواهم. اصلا درستش این است با مترو و اتوبوس برویم. ولی تو گیر دادی بیا دربست! در را باز بگذارید. آلایندهها راحتم کند.
نظرم عوض شد. بله میخواهم. تمام تاکسیهای کشور را میخواهم. بدهید به من یک جا اوراقشان کنم. کمی از راننده اتوبوس یاد بگیرید. هر چند اعصاب درست و درمان ندارد ولی این قدر فک نمیزند که دست و پایمان فلج شود!
اگر انقلاب اسلامی با منبر بود و نوار، به براندازها پیشنهاد میکنم رسانهشان راننده تاکسی باشد.
اگر باغبان بودیم گل فروش نمیخواستیم.
اگر باغبان بودیم به ساقی هم نیاز نداشتیم. شیره را خودمان میگرفتیم و تریاک مالی میکردیم.
اگر خودمان در خانه غذا میپختیم رستوران و آشپزخانه نمیخواستیم.
اگر سالم زندگی میکردیم دکتر نداشتیم.
اگر عاقل دین دار بودیم هم نمیخواستیم.
اگر اگر اگر.
ای انسان! لعنت به تو. این همه قشر و صنف باید جور نواقص تو را به دوش بکشند.
ولم کنید بابا. من قاطیام. سید گفت چند خطی بنویسم. بهش گفتم نویسنده نیستم. بهش گفته بودم که من را به در کنید چون به قول محسن من از همه عالم به درم!(رجوع کنید به ۲۹)
درباره این سایت