فعالیت آکادمیک غربی‌ها خیلی بیشتر از ماست. فلسفه اسلامی چه قدر دارد رویش کار می‌شود؟ شاید در همین قم فقط. فلسفه اسلامی به کار دنیا نیامده است.

فلسفه ریشه مابقی علوم انسانی می‌شود. نمی‌شود به طور مطلق گفت فایده فلسفه چیست.

ایستایی فلسفه اسلامی به این خاطر است که ملاصدرا نیامد و صرفا کتاب‌های مشاء و سهروردی را دیده باشد. مثلا فلوطین هم دیده است. متاثر از نو افلاطونیان است.

مشکل عمده فیلسوفان ما این است که نتوانستند با زبان اصلی فلسفه روز ارتباط برقرار کنند.

ملاصدرا فلوطین را پیدا کرد و یک نوآوری را رقم زد. مشکل الان فلسفه اسلامی ما همین است. فلسفه را در هر جای دنیا بگوییم فلسفه است. فلسفه اسلامی خودش را منحصر کرده در چیزی که خودش داشته در حالی که ریشه‌اش به ارسطو بر می‌گردد.

شهید مطهری اگر هگل می‌خواند می‌رفت ترجمه‌های هگل را می‌خواند نمی‌رفت خود کتاب هگل به زبان آلمانی را بخواند. این‌جا ارزش زبان فهمیده می‌شود. 

علامه طباطبایی وقتی از لندن بر می‌گردد به عده‌ای می‌گوید بروید و فلسفه علم بخوانید.

ما از فلسفه جهانی جدا افتاده‌ایم و زبان فلسفه را نمی‌دانیم. که الان زبان فلسفه انگلیسی است.

بعد از شکاف زبانی فلسفه اسلامی خودش را رقیب آن‌ها ندید. در فلسفه تحلیلی متافیزیک تحلیلی داریم که بحث از حرکت و زمان و مکان می‌کند.

متافیزیک ما برگرفته از ارسطو و صدرا و ابن سینا است. راه برون رفت از این وضعیت نوشتن فلسفه به زبان‌مشترک است تا بتوانیم مخاطب فلسفی یکدیگر باشیم. 

نرفتیم و حرف جدید بزنیم و ببینیم، در همان رابطه نفس و بدن ابن سینا مانده‌ایم. در حالی که کل عمر خودمان را بگذاریم نمی‌توانیم آثار فلسفه ذهن را بخوانیم. 

هی فارسی می‌نویسیم و تکرار می‌کنیم و چند متفکر آن طرفی هم نمی‌توانند بفهمد.

یک انگلیسی گفته بود فلسفه مشا را خودخوان فهمیده و آمد پیش آقای یزدان پناه تا ببیند فهمیده یا نه. حاصل دو ساعت بحث این بود که طرف خیس عرق شد و فهمید اصلا چیزی از فلسفه مشا نفهمیده.

این همه درگیری سر فلسفه اسلامی در قم است، حتی به فارسی ساده هم ‌نمی‌توانند توضیح دهند که چند نفر بفهمند و هم قطار شوند، فقط یاد گرفته‌اند متن عربی را بخوانند و معنا کنند.

در غرب یک نظریه خیلی عمر نمی‌کند و نهایتا طی یک‌ ماه می‌رود روی هوا اما ما دایم نشسته‌ایم و با چیزهایی که داریم ور می‌رویم و جرئت نوآوری نداریم.

آقای دکتر نصر سعی کرد بخشی از فلسفه صدرایی را به زبان انگلیسی منتشر کند. یک نقد ۳۰ صفحه‌ای به ترجمه کتاب آقای نصر نوشتم و در اسراء چاپ می‌شود.

آقای نصر که یک زبان انگلیسی‌دان حرفه‌ای است باز هم در این سطح دچار مشکل است.

باید موضوع به موضوع درباره مطالب فلسفی بنویسیم طوری که همه بفهمند. برای در جا نزدن باید خواننده‌‌مان زیاد شود و افراد زیادی روی آن کار کنند.

ما الآن نمی‌توانیم‌ به زبان بین المللی ایده‌های هر چند بکری را در بیاوریم و منتقل کنیم.

شما نگاه کنید کندی، ابن رشد و ابن سینا آمدند رساله ارسطو را شرح دادند، در حالی که به زبان‌ یونانی بود و وقتی به عربی ترجمه شد چنین اتفاقی افتاد و فلسفه اسلامی آغاز شد.

سعی نکردیم فلسفه اسلامی را انتقادی‌تر ببینیم و فکر‌کردیم معاذالله داریم متن مقدس می‌خوانیم.

کانت در قرن ۱۸ ظهور می‌کند ولی انتقادهای بسیاری به آن شده، چه بسا متفکری از صدرا بیرون بیاید که یک نو صدرایی باشد یا مکتب جدیدی درست کند.

در مقابل ما فلسفه‌ای وجود دارد که با بودجه‌های عظیم و دانشگاه‌های بزرگ ایستاده در حالی که علوم انسانی ما مهجور است.

حکمت خسروانی به فلسفه اشراق و فلسفه ابن سینا به مشاء و صدرایی به نو افلاطونی شبیه است.

علامه طباطبایی اگر منحصر می‌شد در فلسفه شاید نوآوری‌های بیشتری می‌داشت.

+استاد مهدوی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها