کینه ندارم و پیشم نمیماند. ولی اتفاقات بد را خوب به خاطر میسپارم. 7 اسفند، ساعت 13 دقیقۀ بامداد از وبلاگ نویسی که خیلی به نوشتهها و قلمش علاقه داشتم خواهشی کردم:
هر چه تمنا کردم چیزی نگفت. میگفت حالش را ندارم، صلاحتیش را ندارم. هر چه بود من که نیتّش را نمیدانم، ولی خوب میدانم اگر من جای او بودم حتما چند راهنمایی کوچک هم شده میکردم.
بُگذریم و بگذاریم به آخر قصه برسیم. الغرض این تابستان چند دوره نویسندگی آنلاین آموزش دادم. وحشیانه نوشتم و کم و بیش از خودم راضی هستم. حالا هم یک نشریۀ فسقلی داریم که به شمارۀ پنجمش رسیده اما شما خودتان بهتر میدانید که بسیج به باتوم و شوکر بیش از قلم و کاغذ علاقه دارد.
میخواستیم برای هر کدام از بچههای نشریه یک کتاب بگیریم، ولی قیمت که کردیم، دیدیم پول یکی هم نداریم. با یکی از رفقا به کتابخانۀ آیت الله مرعشی رفتیم و از تنها نسخهاش خلاصه برداری کردیم و با چند خلاصۀ دیگر ترکیبش کردیم و شد جزوۀ نویسندگی که تا الآن حدود 40 صفحهاش تکمیل شده.
گفتیم کتاب که نخریدیم، حداقل اینها را به بچههای انقلابی بدهیم تا وقت ویراستاری متنهایشان مجبور نباشم یک بار کامل بازنویسی کنیم.
به رفقا حتما پیشنهاد میکنم که جزوه را بخوانید. قیمتی که برایش قرار دادهایم 10 ت است که اگر وسعش را نداشتند رایگان هدیه میدهیم. هزینهای هم که جمع میشود خرج کار چاپ نشریه و دوباره آموزش نویسندگی میشود.
امروز مرتضی گفت دیگر با همان پرینتر خراب بسیج که وقت چاپ دو خط عمودی روی کاغذها میاندازد هم نمیشود چاپش کرد، چه برسد به ده تا رنگی.
تمایل داشتید، اعلام کنید تا کامل که شد برایتان بفرستم.
مباحث فعلی جزوه اینهاست:
1- توصیههای حاجیتون
2- خلاصۀ کتاب بهتر بنویسیم، رضا بابایی
3- خلاصۀ کتاب راه داستان کاترین جونز
4- نکاتی از کتاب هنر داستان نویسی، پارس ریویو
5- نکاتی از کتاب هنر نویسندگی خلاق، ایزابل زیگلر
اگر بعد از گرفتن جزوه رضایت نداشتید، هزینه را بر میگردانیم :)
درباره این سایت