همه چی یکهو جور شُد، هم پولش، هم حسّش ولی دیر اقدام کردیم. مرز خیلی خیلی شلوغ شده، در روزهای آینده شلوغتر هم میشه.
عَموم رفته کربلا و گفته خیلی صفهای غذا شلوغ بوده و نمیتونسته درست غذا بخوره.
حاج آقای مسجدِشون استخاره کرده خیلی بد اومده، مرز چذابه رفته و بستنش، تا ازون جا برگشته بازش کردند.
یکی از فامیلها رفته و به اون طرفِ مرز که رسیده ماشینی نبوده که به نجف برند و برگشته.
یک نفرِ دیگه گفته که توی کرمانشاه تصادف شده و به جای 12 ساعت، 20 ساعت توی راه بودند و حالا توی یک خونۀ عراقی منتظرند ماشینی گیر بیاد تا به نجف برن.
یک خانوادۀ دیگه گفتند که مرز مهران بسته شده و بهشون گفتند برید دو روز دیگه بیایید.
آخرش، هم مَن هم رفیقِ همراهم، دوتایی استخاره کردیم و به شدت بد اومد و نهی شدیم.
رفیقم میره مشهد، من هم منتظر میمونم با این پول تا اربعینِ بعدی.
دعای میرزا گرفته، ولی شرایط طوری نیست که بشه رفت، هر چی هم لازم بوده بهم داده شده، قطعا من کربلایی جواد میشم ولی این دو هفته نه.
درباره این سایت