اولش که بچه حزب اللهی وبلاگ میزند، وارد توییتر میشود یا پیج اینستاگرام میزند با انگیزههایی خدایی شروع میکند، اما رفته رفته به جایی میرسد که این وسیلهای که قرار بود ابزار باشد خودش اصالت پیدا میکند و بچه حزب اللهی معتاد توجه و ارتباطات مجازی میشود:
خب گلِ من با 19 هزار تا دنبال کننده من چیکار کنم که کاردستی تو خونه درست میکنید؟
این که دیگه مه، خودشم قبول داره فضا خیلی نخبگانیه:
:|
ایشون هم که یه طوری حرف میزنه که بعد خوندن متن برگرده بخونه نمیتونه ویرایش کنه
یکم از قرآن یادبگیرید چقدر ساده حرف میزنه
بعد من هلاکِ هشتگهاشم
درسته داریم میخندیم، ولی من واقعا به خاطر این وضعیت بچه حزب اللهیها ناراحتم
حدّ تفکر حزباللهیهای توئیتریِ ما شده ترند کردن یک هشتگ، انگار چه اتفاق خاصی میافته با ترند شدن یک هشتگ! دشمن ضعیف میشه یا محو میشه یا ما پیروز میشیم و همه چی تموم میشه؟ نه! واقعیت اینه که امروز ترند میشه فردام دیگه از مد میافته و باید دنبال ترند کردن یک هشتگ دیگه باشید.
کافیه بری به یکیشون بگی شما اومدی توی این فضا میخواستی مفید باشی اما الآن به جایی رسیدی که خود همین فضا داره تمام عمر و وقتت رو زمین میزنه میگه نه! آقا این چه حرفیه ما با برنامه داریم کار میکنیم.
در آخر هم یک توئیت تلخ از نویسنده:
این است تفسیر ما از جملۀ حضرت آقا که فضای مجازی به اندازۀ انقلاب اهمیت دارد»
درباره این سایت